جانم قاسم ...
نقل شده که هنگامی که در شب عاشورا امام حسین(ع)، اصحاب و یارانش را گرد آورد و ضمن سخنانی، بیعت خود
را از آنها برداشت و از آنان خواست تا شب را محمل خود قرار داده و جان خود را نجات دهند، هر یک از اصحاب و
یاران آن حضرت(ع) به پا خاستند و ضمن پافشاری بر بیعت خود سخنانی را بیان داشتند. پس از پایان سخنان یاران،
امام(ع) فرمود: «به درستی که من فردا کشته خواهم شد و تمامی شما که همراه من هستید نیز کشته خواهید شد.»
اصحاب حضرت(ع) گفتند: «الحمدلله الذی أکرمنا بنصرتک و شرفنا بالقتل معک أولا ترضی ان نکون معک فی
درجتک یا ابن بنت رسول الله؛ خدا را شکر که ما را به یاری تو عزت بخشید و ما را به واسطهی شهادت همراه شما
شرف بخشید؛ ای پسر دختر رسول خدا(ص) آیا راضی نمی شوید که ما نیز با شما در یک درجه از بهشت باشیم.»
پس امام(ع) به آنان ملاطفت کرده و برایشان دعای خیر کرد.
در این هنگام برادرزاده اش « قاسم بن حسن(ع)» برخاست و گفت: «آیا من هم کشته خواهم شد». پس امام(ع) از
باب دلسوزی به او فرمود: «ای پسر برادرم! مرگ در نزد تو چگونه است؟» گفت: «یا عم احلی من العسل؛ ای عمو
مرگ در نزدم شیرین تر از عسل است.» امام(ع) فرمود: «عمو به فدای تو باد؛ بله به خدا قسم مرگ شیرین است.
آری تو نیز کشته خواهی شد آن هم پس از رنجی سخت، و پسرم عبدالله[رضیع] نیز کشته خواهد شد.»
به حق قاسم ابن الحسن (ع) اللهم عجل لولیک الفرج
یا قاسم ابن الحسنی ام
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: یا کریم ابن الکریم عشق شه قاسم یا حسن کریم احلی من العسلشیرجملیا قاسمی ام یاقاسمیا حسین یا حسن ابن علی حضرت عشق
تاريخ : پنج شنبه 11 مهر 1398
| 15:59 | نویسنده : یا قاسم ابن الحسنی ام |